دیپلماسی عرصه مهارت و هنر و دانش است. کارکرد دیپلماسی ایجاد فرصتهای تازه برای تأمین منافع ملی با کمترین هزینه است؛ و به همین دلیل دیپلماسی حتی قبل از شکلگیری دولت – ملت به مفهوم وستفالیایی آن در ارتباطات بین جوامع و ملل موردتوجه و تأکید بوده است. سابقه دیرین دیپلماسی نشانگر ضرورت جستجوی کمهزینهترین روشها جهت رسیدن به منافع ملی است؛ و این مهیا نمیشود مگر با گفتگو که نیازمند آمادگی برای شنیدن دیدگاههای مختلف، ادغام و درهم آمیختن نگرشها و رسیدن به راهکارهای جمعی و قابل پذیرش برای کنشگرانی با نگرشها و منافع متفاوت است. دیپلماسی همواره ارتباط تنگاتنگی با منافع ملی و حاکمیت داشته است. تحولات جهانی روشهای پیگیری منافع ملی را دگرگون ساخته و حاکمیت را نیز به شکلی بنیادین متحول ساخته است. ازاینروجایگاه، روشها و گونههای دیپلماسی نیز همواره در تحول و نوسازی بوده است.
گرچه دیپلماسی حتی در زمان جنگ همپایان نمییابد و برخلاف تصور عمومی جنگ پایان دیپلماسی نیست، اما نقش جنگ بهعنوان ابزاری برای پیشبرد منافع ملی با دگرگونی اساسی مواجه گردیده و لذا ضرورت دیپلماسی نهادینهتر شده است. در دورانی از روابط بینالملل، جنگ ابزاری برای رسیدن به منافع ملی بود تا بدانجا که مفهوم حاکمیت و توانایی ورود به جنگ در حقوق بینالملل سنتی ارتباطی ناگسستنی داشت. اما پس از جنگ جهانی اول، دولتها دریافتند که جنگ -که بر خلاف قرنهای قبلی فقط در جبههها صورت نمیگرفت، بلکه به جنگ تمامعیار تبدیل شده بود. دیگر ابزار مناسبی برای تأمین منافع ملی نیست. به همین دلیل در پیمان برایان - کلوگ یا توافق 1928 پاریس، جنگ را بهعنوان ابزار سیاست خارجی ممنوع کردند. این درک سیاسی در منشور ملل متحد جلوه حقوقی قویتری یافت و جنگ جز در دفاع مشروع ممنوع شد. ممنوعیت جنگ نه یک آرمانخواهی حقوقی بلکه تبلور یک واقعبینی سیاسی بود که شکل حقوقی گرفته بود. اینکه در 100 سال گذشته کمتر جنگی را سراغ داریم که با موفقیت، حتی نسبی، آغازگر جنگ به پایان رسیده باشد، نمایانگر این واقعبینی سیاسی است. از سوی دیگر تحول در مفهوم حاکمیت به گسترش دیپلماسی انجامید. در زمانیکه دولتها کنشگران انحصاری در روابط جهانی بودند، دیپلماسی صرفاً در ارتباط رسمی و یا حداکثر غیررسمی و نیمهرسمی میان دولتها تعریف میشد. با ورود کنشگران جدیداز شرکتهای چندملیتی و فراملی تا سازمانهای بینالمللی و از کنشگران امنیتی غیرحکومتی تا افکار عمومی و مردم عادی، به صحنه روابط بینالمللی، ضرورت تنوع دیپلماسی نیز پدیدار گشت و دولتها طوعاً یا کرهاً و عموماً با اکراه و به ناچاری، پایان انحصار کنشگری خود را با شکلدادن به گونههای جدید دیپلماسی – چندجانبه، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی، ارزشی و نهایتاً دیپلماسی عمومی، پذیرفتند. در این میان نقشیابی افراد بشری در روابط بینالملل و ضرورت یافتن توجه به افکار عمومی، نهتنها در کشور خود بلکه در سایر جوامع، دولتها را متوجه اهمیت دیپلماسی عمومی و اهمیت روزافزون تأثیرگذاری بر قلبها و مغزها نمود. با پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام دوقطبی، تصلب ساختاری روابط بینالملل نیز پایان یافت و کنشگران به شمول اعضای جوامع ملی نقش فزایندهای یافتند. این واقعیت در کنار انقلاب ارتباطات و جهانیشدن اطلاعات، دادهها و حتی احساسات اهمیت گفتگو و انتقال پیام به صورت گسترده و جهانی را دوچندان نمود. فضای مجازی و شبکههای اجتماعی انحصار خبری جهانی در دست چند غول رسانهای را تا حد قابلتوجه و فزایندهای درهم شکست و به هر کنشگری این امکان را داد که نقش جهانی ایفا کند. برخی این واقعیت مدرن را زودتر دریافتند و برخی هنوز هزینه دیرفهمی تحولات جهانی و باقیماندن در فضای ناموجود جنگ سردی را میپردازند. شاید بتوان گفت یکی از مهم ترین مشخصههای دیپلماسی نوین شفافیت آن نسبت به دیپلماسی سنتی است که پنهان و رازآلود بوده است. این عصر نوع دیگری از دیپلماسی را تجربه میکند که مبتنی بر آشکارسازی و روشنسازی است؛ چرا که فرصت دیدهشدن و دیدن را برای دیپلمات و افکار عمومی فراهم میکند. در عصر ارتباطات و اطلاعات فضاهای متعددی برای اطلاعرسانی وجود دارد و مفهوم زمان و مکان به حاشیه رانده شده است. ساکنان این فضا دیگر فقط خبرنگاران و علاقهمندان نیستند، بلکه بهنوعی همه افراد جامعه جهانی در این فضا ساکن هستند. از اینرو با توجه به اینکه جوامع در برابر کنش سیاستمداران و تصمیمسازان و تصمیمگیران حساس بوده و در انتظار پاسخ هستند، فضای رسانههای نوین بستری شده که دیپلماسی از نوعی پوستاندازی در قالب شکلگیری نوعی تعامل جهانی برخوردار شود. این مهم فرصت مناسبی را برای دیپلماسی ایجاد کرده که فضای تازهای را برای گفتگو ایجاد کند؛ فضایی که کنشگران و افکار عمومی جهانی بهنوعی ناظر آن هستند. همچنین بهرهگیری از ظرفیتهای جدید ارتباطی باتکیه بر شبکههای مجازی امکان گفتگویی را ایجاد کرده که شاید پیش از این دشوار و درعین حال پر هزینه بود.
برجام پدیده ویژهای بود که تنها با درک تحول نظام بینالملل، مفهوم قدرت و حاکمیت، و کارکرد دیپلماسی قابلدستیابی بود و تنها از این منظر میتوان آن را بهدرستی درک و تبیین نمود. به همین دلیل نگرشهای مبتنی بر روابط متصلب جنگ سردی هیچگاه از عهده فهم برجام برنیامدند و تحلیلها و پیشنهادهای بیمایه و غیرواقعی ارائه دادند. خروج آمریکا از برجام، که مبتنی بر نگرش کهنهای بود که امروز حتی اکثر کنشگران غربی نیز بطلان آن را پذیرفتهاند، نیازمند شفافسازی جایگاه توافق در روابط نوین بینالملل و جایگاه ایران در این توافق بود. با توجه به نقشبرجسته روایتها و روایتسازی در روابط نوین بینالمللی از یک سو و گستره حضورکنشگران جهانی در توییتر و حضور افکار عمومی در این عرصه و استفاده بلاانقطاع رئیسجمهور وقت آمریکا (ترامپ) از این وسیله و از سوی دیگر، بهرهگیری از آن ضرورتی برای دیپلماسی ایران بود. ما باید از همه ظرفیتها استفاده میکردیم که بهرغم مسئولیتناپذیری رهبران سیاسی آمریکا از غلبه روایت برساخته ترامپ و همدستانش جلوگیری کنیم. لذا توییتر که پیش از این دوره نیز مورد استفاده بنده بهعنوان وزیر خارجه در عرصه دیپلماسی بود، در کنار سایر عرصههای روایتپردازی به کار گرفته شد، تا تصویرپردازی و روایتسازی واژگونهای که در سطح جهان منتشر میشد، یکهتاز عرصه دادهها و احساسات جهانی نباشد و تصویری از ایران که آمریکای ترامپ به طور مداوم در جهت برساختن آن بود، اصلاح شود و روایت ایرانی نیز به جهان عرضه شود. کتاب حاضر با زحمت نویسنده فرهیخته و همکاران پژوهشگر ایشان، با بررسی توییتهای مربوط به آمریکا و ایران در سال 2018، تصویری نوین از دیپلماسی ایرانی را تبیین نموده که به دلیل رویکرد آکادمیک آن میتواند مورداستفاده همزمان پژوهشگران، دیپلماتها و برنامهریزان سیاست خارجی قرار گیرد. مفاهیمی چون روایتسازی، اعتمادزایی، تغییر نگرشها و هویت که در این کتاب از لابهلای توییتها استخراج شده از چالشهای جدیدی است که دیپلماتها به طور مداوم با آن روبهرو هستند. طبیعی است که روایت ایران از خروج آمریکا از برجام تنها روایت موجود نبود، اما روایتی بود که باید با بدل خودش که از سوی آمریکا ارائه میشد رویاروی مینمود و بستر توییتر یکی از بهترین عرصهها برای دستیابی به این ضرورت بود. هر چند این رسانه بخشی از عملیات دیپلماسی ایران بود، اما نشانگر ظرفیت تازهای برای دیپلماسی است که کشورهای جنوب در نوعی عدالت محیطی بتوانند از آن بهره ببرند. امری که پیشتر در عرصه رسانههای جریان اصلی دستیابی به آن دشوار مینمود. رسانههای جریان اصلی در انحصار صاحبان قدرت بود. اما توییتر دردست همه است و این امکان را برای دیپلماسی ایران ایجاد کرد که از آن بهره ببرد. شاید رسانه جهانی که نام دیگر توییتر است، فرصتی کمنظیر برای بیان دیدگاهها و رویکردهای ایران در آن مقطع فراهم نمود که قابل تسری برای دیگر موارد نیز هست، لذا لازم است این عرصه مهم دیپلماسی بهدرستی شناسایی و مورد بهرهبرداری قرار گیرد. یقیناً آموزش دیپلماتها برای بهرهگیری از ظرفیت جهانیشدن ارتباطات و احساسات که فرصت بینظیری را در عرصه صلح ورزی و گفتگو در راستای منافع ملی گشوده است، فضای بیشتری را برای پیشبرد پایدار منافع ملی ایجاد خواهد کرد.
کتاب حاضر فرصتی برای بازخوانی دیپلماسی در فضای نوین جهانی و امکان مطلوبی برای جهتگیری شایسته و سودمند در آینده خواهد بود. آگاهی و همراهی کنشگران دولتی، نهادهای دانشگاهی، اندیشکدهها، اهالی رسانه و علاقهمندان فرصتی کمنظیر برای دیپلماسی ایران امروز در روایتسازی مؤثر در فضای کنونی جهانیشدن اطلاعات و احساسات فراهم میکند، فضایی که بهصورت فزایندهای با شفافیت آمیخته شده است.
از مقدمه دکتر محمدجواد ظریف بر این کتاب
لينک کوتاه مطلب: https://pwpub.ir/10010
برای دریافت صفحات شناسنامه، فهرست، دیباچه، منابع و نمایه کتاب دیپلماسی توییتری ایران در مقطع خروج آمریکا از برجام اینجا کلیک کنید
نویسنده: | زهرا نژادبهرام |
با مقدمه: | محمدجواد ظريف |
سال انتشار: | تابستان 1402 |
نوبت چاپ | اول |
ناشر: | انتشارات جهان سیاست |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 212 |
نوع: | دانشگاهی- عمومي |
شابک: | 978-622-93542-1-6 |
بستن
*به
این نظر امتیاز دهید
*نام و نام
خانوادگی * پست
الکترونیک * متن پیام
|
انتشارت جهان سیاست، ناشر تخصصی مجلات علمی، علوم انسانی و علوم اجتماعی است. زمینه تخصصی این انتشارت، روابط بینالملل، علوم سیاسی، مطالعات منطقهای (آسیا، اروپا، آمریکا، اقیانوسیه، آفریقا)، حقوق، حقوق عمومی، حقوق خصوصی، حقوق بینالملل، فلسفه، فقه و حقوق و موارد مرتبط است. این انتشارت ناشر مجلات علمی وزارت علوم، کتابهای درسی دانشگاهی، علمی در زمینههای مورد اشاره است. انتشارات جهان سیاست زیر نظر کمیته علمی فصلنامه مطالعات بینالمللی ISJ (دارای رتبه الف وزارت علوم و ISC Q1) که شامل اعضای تحریریه داخلی و بینالمللی و مشاروان داخلی و بینالمللی این فصلنامه است، آثار را مورد بررسی قرار داده و به چاپ میرساند. این انتشارات همچنین رسالهها و پایاننامههای ارزنده در زمینههای تخصصی مورد اشاره را، پس از بررسی کمیته علمی ارزیابی، طبق معیارهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و دانشگاههای برتر، به چاپ میرساند. هدف انتشارت جهان سیاست، ارج گذاردن به تولیدات علمی و صاحبان افکار و اندیشهها است.